برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 86
گاهی انقدر دنبالت میگردم که خودم گم میشم
گاهی انقدر همه چی رو زیر و رو میکنم به امید پیدا کردن حتی کوچکترین نشونه ها از تو که یادم میرم کی هستم و کجام و اصلا از اول پی چی بودم
اردیبهشت نزدیکه و هیچ دردی بدتر از این نیست که گمت کرده باشم و نه بدونم و نه بتونم که پیدات کنم وقتی هیچ نشونه ای ازت نیست جز همین بهارانه هایی که حتی از لمس کردن اونهام محرومم امسال
اردیبهشت نزدیکه، قایم موشک بسه
ما دیگه بزرگ شدیم
ما دیگه خیلی پیر شدیم...
البته اگه هنوز مایی مونده باشه
دو قدم تا بهار...برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 73
برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 159
برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 188
حرف میزنی، نمی شنوم
بس که محو چشمهایی هستم که دارند توی صورتم می خندند، بس که محو دستهایی هستم که برای لحظاتی توی دستهایم آرام گرفته اند، بس که محو شانه هایی هستم که یقین دارم سرم هر صبح و شام بهانه اشان را میگیرد
حرف میزنی هیچ نمی شنوم
بس که محو توام...
دو قدم تا بهار...برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 102
شبیه اجبار به فراموشی
مثل خواستن و نتوانستن،
شبیه انکار، مثل دروغ دیگر دوستت ندارم وقت غرق شدن توی چشمهای کسی که دوستش داری
نه...
شبیه هیج یک از اینها نیست درد گم کردن کلمات
کلماتی که روزی عزیزترین بودند و عزیزترین...
دو قدم تا بهار...
برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 96
برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 108
برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 201
برچسب : نویسنده : carnations2 بازدید : 165